
داشتم رانندگی میکردم که پشت چراغ قرمز ماندم، کودک کوچکی را دیدم حدود 6 الی 7 ساله بود چثه اش بسیار ریز بود، دلم آتش گرفت! کودک کار کم ندیده بودم، همیشه سر راهم قرار داشتند. همیشه با دیدنشان عذاب وجدان میگرفتم ولی اینبار نتوانستم که ندیده بگیرمش ، صورت کوچکش نگاهش و چشمان گریانش من را به یادِ ریحانه انداخت، ریحانه خواهر زاده ی کوچکم است، دو سالش است و تازه راه افتاده، یک لحظه ریحانه را به جایش تصور کردم!
اصلا انگار خود ریحانه باشد! کنار خیابان نگه داشتم، رفتم از دکه کنار خیابان کلی خوراکی خوشمزه خریدم و دویدم سمت چهار راه، خدا خدا میکردم که نرفته باشد، داشت گریه میکرد، دیدمش، دستش را گرفتم و با هم کنار خیابان نشستیم. خوراکی ها را به دستش دادم ، زیاد خوشحال نشد به آرامی گفت ازم فال بخر، هر چه پول خرد در جیبم داشتم در آوردم حدود 6 الی 7هزار تومانی میشد، همه را چپاندم کف دستش، نوازشش کردم و صورت کثیف و خیس از اشکش را بوسیدم، انگار که ریحانه را میبوسیدم! همان جا نزدیک بود بزنم زیرِ گریه چرا که کار دیگری از من بر نمی آمد تا برایش انجا دهم . بلند شدم و رفتم تا گریه ام را نبیند. میدانم که کارم درست نبود از بیخ بن همه بر اثر قلیان احساساتم بود که نمیتوانستم جلویش را بگیرم. میدانستم که مشکل ساختاری است.
فقر ِ لعنتی، فاصله طبقاتی ، سر به هوایی مسئولان، والدین معتاد و بی توجه همه و همه دست به دست هم داده برای آنکه سرزمین من پر از ریحانه هایی باشد که با صورت گریان و دست هایی کثیف با دمپایی سر چهار راهها فال بفروشند!
کودکان کار
کودکان کار به کودکان کارگری گفته می شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می شوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره می سازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید می کند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی فعالیتی استثماری تلقی می شود.
کار کودکان بسیار معمول است و می تواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپی گری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنی ترین شکل های کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تن فروشی کودکان است. موارد کم تر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیت ها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان می باشد.
کار کودک در درجات مختلف در طول تاریخ وجود داشت اما با آغاز سوادآموزی همگانی و تغییراتی که در شرایط کار طی صنعتی شدن به وجود آمد و ظهور مفاهیم حقوق کارگر و حقوق کودکان مورد نقد و بحث عمومی قرار گرفت. کار کودکان همچنان در جاهایی که سن ترک مدرسه پایین است شیوع دارد.
بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی می شوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲درصد در آفریقا و ۷ درصد درآمریکای لاتین زندگی می کنند. قاچاق انسان از راه های عمده وارد کردن این کودکان به بازار است. به جز کارگری برده وار، روسپی گری و فروش اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشت های کودکان قاچاق است
موضوع کودکان کار موضوع نسبتا پیچیده ای است و عوامل گوناگونی در آن اثر گذار هستند.از جمله :ساختار خانواده ، فقر ، تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و ... ( که منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار با دستمزد بیشتر می شود) و هزینۀ تحصیل و نظام آموزشی نادرست
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فسادو... قرار گیرند. و همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب می کند.
کودکان خیابانی
کودک خیابانی کودک بی خانمانی است که دوره ای از زندگی خود را در خیابان سپری می کند. کودک خیابانی یک ناهنجاری اجتماعی است
کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق می شود که زیر ۱۸ سال می باشند، در خیابان زندگی و کار می کنند. خانواده ندارند و یا امکان دسترسی به خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها نیز به خانواده امکان دارد و خانواده نیز منتظر بازگشت آنها است و همینطور کودکانی که خانواده منتظر آنان نمی باشد.
عواملی مانند ناکامی خانوادگی، جنگ، فقر، حوادث و سوانح طبیعی یا انسانی، سوء استفاده توسط بزرگسالان، مهاجرت و خشونت از مهمترین عوامل کشانده شدن کودکان به خیابان ها هستند.
سازمان بین المللی کار از سال 2002 بر گستره جهانی کار کودک و اقدامات و تلاش های مورد نیاز برای محو آن تمرکز کرده و بر همین اساس، روز 12 ژوئن از همان سال به عنوان روز جهانی مقابله با کار کودک اعلام شده است. امروز و به همین بهانه، درباره این مشکل و اصولی ترین شیوه رفتار با کودکان کار خواهیم نوشت.
دلیل این مشکل بیشتر فقر فرهنگی است تا فقر مادی
معمولا هنگامی که از کودکان کار صحبت می شود، حواس همه به سمت بچه هایی می رود که سر چهارراه ها فال حافظ و آدامس به دست و با اصرار زیاد جنس خود را به مردم می فروشند در حالی که این کودکان تنها قسمتی از کودکان کار را تشکیل می دهند.
بخش بزرگی از این کودکان در کارگاه های کیف و کفش سازی، کارخانه ها، کوره های آجرپزی یا مغازه ها به عنوان پادو مشغول به کار هستند. به دلیل شرایط نابه سامان زندگی مانند فوت، بیماری یا از کارافتادگی والدین، چرخ زندگی این خانواده ها به سختی می چرخد و معمولا محل سکونت شان در حومه شهرهای بزرگ است و مسکن آن ها را یک اتاق نیمه کاره یا گوشه ای از یک حیاط تشکیل می دهد.
در نتیجه خانواده این کودکان چاره را در این می بینند که از همان سنین پایین، آن ها را به کاری مشغول کنند تا گوشه ای از هزینه های خانوار را تقبل کنند. در بهترین شرایط، این کودکان صبح ها کار می کنند و در مدارس شبانه به تحصیل خود ادامه می دهند.
بماند که معمولا در دوره متوسطه تعداد زیادی از این کودکان از چرخه تحصیل خارج می شوند و این دور شدن یا خود خواسته است یا به صلاحدید والدین. خود خواسته از این لحاظ که تحصیل در مدارس سطح پایین عملا چیزی به دانش آن ها اضافه نمی کند و اغلب اعتقاد دارند که در نهایت من باید کارگری کنم پس تحصیلات تاثیر چندانی در آینده من نخواهد داشت.
به علاوه این کودکان به قدری خسته هستند و در محیط های کوچک و نامطلوب زندگی می کنند که فرصتی برای درس خواندن مهیا نمی شود پس چه بهتر که درس خواندن زودتر تمام شود! والدین هم ترجیح می دهند فرزندشان جدی تر به کار فکر کند و به بهانه درس از ساعات کار خود کم نکند و پول بیشتری برای خانواده بیاورد. هر آن چه گفته شد معلول سیستم اقتصادی و فقر است اما اگر از من بپرسید خواهم گفت در این خانواده ها فقر فرهنگی بیشتر دیده می شود.
برای بهبود زندگی شان تلاش کنیم
روش های تربیتی نادرست، ازدواج کودکان در سنین بسیار پایین بدون آگاهی دادن به آن ها و فرهنگ غلطی که کودک را فقط به چشم نان آور می بیند، همه دست به دست هم می دهد تا هر روز بیشتر شاهد این پدیده باشیم.
به همین دلیل علاوه بر سامان دهی اقتصادی به شدت آموزش در حوزه امور فرهنگی توصیه می شود. اگر بخواهم واضح بگویم استدلال بعضی از این خانواده ها این گونه است: «بچه دار بشوم تا در آینده کمک خرج من بشود یا دخترم را زودتر شوهر بدهم تا خرج او به گردن شخص دیگری بیفتد یا به فرزند خود می گویند درس بخوانی که چه؟، اول و آخر باید زیر دست فرد دیگری کار کنی و ... .»
گویی این قشر طرز فکر دیگری را بلد نیستند و متاسفانه همین فکر را نسل به نسل منتقل می کنند. به همین دلیل به نظر می رسد ایجاد گروه های سازمان یافته متشکل از مددکار، روان شناس و جمعی از خیران راهکار مناسبی برای برداشتن قدم مثبت در بهبود زندگی این خانواده هاست.
با توجه به این که تعدادی از این کودکان به شدت بااستعداد هستند، می توان با تقبل خرج درمان والدین و خانواده یا تحصیل این کودکان به نحوی برای آینده شان سرمایه گذاری کرد و بعد از مزایای آن نفع جمعی برد نه این که در اولین قدم به خریدن یک جنس از آن ها اکتفا کرد.
پول تان را به آن ها نبخشید!
اما با تمام سختی هایی که این کودکان در زندگی خود تجربه می کنند، می توان با رفتار بهتر و معقولانه تر از رنج آن ها کاست و حقارت و کینه آن ها را از جامعه کم کرد. در برخورد با کودکان کار از خود ترحم نشان ندهید یا برعکس توهین نکنید.
این کودکان متکدی نیستند در نتیجه حتما در ازای پولی که به آن ها می دهید، جنس تحویل بگیرید و بقیه پول را به آن ها نبخشید. انگار که از یک مغازه دار جنس می خرید، اجازه بدهید آن ها این احساس مثبت را تجربه کنند.
با آن ها احساس صمیمیت نکنید و از زندگی و وضعیت معیشتی آن ها نپرسید. معمولا صحبت درباره وضع زندگی به آن ها احساس خجالت می دهد و نسبت به خانواده و وضعیت خود احساس سرافکندگی می کنند. اگر قصد خرید از آن ها را ندارید خیلی قاطعانه به آن ها بگویید. لازم نیست از آن ها رو برگردانید، اخم یا توهین کنید چون این کار باعث احساس حقارت در کودک می شود و ضربه ای سنگین به روح و روان کودک وارد می کند.
کرامت انسانی شان را حفظ کنیم
توجه داشته باشید نوع برخورد جامعه با این کودکان تعیین کننده رفتار آینده آن هاست. اگر همواره با تحقیر نگریسته شوند، اگر کرامت انسانی آن ها حفظ نشود، اگر از امکانات آموزشی برخوردار نشوند، بعید است آن ها چیز مناسبی برای ارائه به جامعه داشته باشند و این کودکان تمام مسائل منفی را که گرفته اند به اجتماع پس خواهند داد و آن وقت بدون تردید ما مردم و مسئولان آخرین کسانی هستیم که باید از آن ها ایراد بگیریم، بدون تردید...
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است