
در نظریه تکامل چارلز داروین موجودات و گونه ها از طریق فرآیندی با عنوان « انتخاب طبیعی» به بقای خود ادامه می دهند. گونه هایی که به بهترین نحو رشد کرده، خود را با محیط پیرامون تطابق می دهند و شانس بقای بیشتری دارند. در دیگر سو، گونه هایی که خود را با محیط و ساختار طبیعی مطابقت ندهند از شانس کمتری برای بقا برخورداند و منقرض خواهند شد.
چارلز رابرت داروین در 12 فوریه 1809 (23 بهمن 1187 شمسی) از خانواده ای ثروتمند در شهر شروزبری شهرستان شروپ شر انگلستان دیده به جهان گشود. وی پنجمین فرزند از 6 فرزند خانواده بود. شجره نامه او یک ریشه ی علمی را شامل می شود. پدرش دکتر رابرت داروین یک پزشک و مادرش سوزانا وِجوُود هر دو از خانواده های اصیل انگلیسی مسیحی یونیتارین بودند.
او نوه دو شخصیت مهم مدافع لغو برده داری، از طرف پدربزرگش دکتر اراسموس داروین که یک گیاه شناس مشهور و از طرف مادرش جوزایا وج وود بود. مادر وی، سوزانا وِجوود داروین هنگامی که چارلز 8 سال سن داشت درگذشت.
تحصیلات چارلز داروین
چارلز داروین در سن 16 سالگی و در اکتبر سال 1825 همراه برادرش اراسموس (Erasmus) به دانشگاه ادینبرو (University of Edinburgh) وارد شد. 2 سال بعد او به عنوان دانشجوی کالج مسیح (Christs College) دانشگاه کمبریج (Cambridge) پذیرفته شد.
پدرش امیدوار بود که مسیر او را دنبال کرده و به یک پزشک تبدیل شود، اما چارلز با خون میانه خوبی نداشت. پدرش پیشنهاد داد که چارلز به یک کشیش تبدیل شود اما علاقه ی او به شدت با تاریخ طبیعت عجین بود.
سفر با کشتی بیگل
هنگامی که چارلز داروین در کالج مسیح مشغول به تحصیل بود، استاد گیاه شناسی او پروفسور جان استیونس هنسلو (John Stevens Henslow) در نقش استاد راهنمایش ظاهر شد. در سال 1831 پس از فارغ التحصیلی از کالج مسیح با مدرک « بی ای (Bachelor of Arts)»، پروفسور هنسلو به او پیشنهاد داد که در مقام طبیعت شناس به کشتی «اچ ام اس بیگل» ملحق شود.
ناخدای کشتی کاپیتان رابرتز فیتزروی (Robert FitzRoy) بود و سفری 5 ساله به اطراف جهان در پیش روی آنها قرار داشت. 27 دسامبر 1831 با شروع ماجراجویی چارلز داروین با کشتی بیگل همزمان بود. داروین در طول این سفر گونه های متنوعی از جمله پرندگان، گیاهان و فسیل ها را مورد بررسی قرار داده و جمع آوری نمود. وی از طریق این تحقیقات امکان این را داشت که به صورت عملی و ملموس دانسته های گیاه شناسی، زمین شناسی و جانورشناسی خود را گسترش دهد. جزایر اقیانوس آرام (Pacific Islands) و مجمع الجزایر گالاپاگوس (Galapagos Archipelago) بخش های مورد علاقه ی داروین بودند.
چارلز داروین در سال 1836 پس از بازگشت به انگلستان شروع به مکتوب کردن یافته های خود تحت عنوان«ژورنال تحقیقات» (Journal of Researches) کرد. این نوشته ها به عنوان بخشی از داستان «کاپیتان فیتزروی (Captain FitzRoy) منتشر شد. بعدها نیز ویرایش شده و به نام «جانورشناسی سفر بیگل» (Zoology of the Voyage of the Beagle) انتشار یافت.
این سفر دیدگاه داروین را در خصوص تاریخ طبیعی به کلی متحول کرد. همین عامل سبب شد که داروین نظریه ای انقلابی در مورد منشأ پیدایش ارائه کند. نظریه ای که با دیدگاه غالب آن زمان به کلی در تضاد بود.
نظریه تکامل و فرآیند انتخاب طبیعی چارلز داروین
نظریه تکامل چارلز داروین به این شکل است که موجودات و گونه ها از طریق فرآیندی با عنوان « انتخاب طبیعی» به بقای خود ادامه می دهند. گونه هایی که به بهترین نحو رشد کرده و خود را با محیط پیرامون تطابق می دهند شانس بقای بیشتری دارند. در دیگر سو، گونه هایی که خود را با محیط و ساختار طبیعی مطابقت ندهند از شانس کمتری برای بقا برخورداند و منقرض خواهند شد.
چارلز داروین پس از مطالعه بر روی پرندگان، گیاهان و فسیل ها دریافت که شباهت هایی بین گونه های خاص در یک مکان مشخص وجود دارد. وی اعتقاد پیدا کرد که گونه های متفاوت و متعدد امروزی حاصل تکامل اجداد و گونه های مشترک هستند.
نظریه تکامل داروین و فرآیند انتخاب طبیعی بعدها با عنوان مکتب داروینیسم (Darwinism) شناخته شد.
در آن زمان، طبیعت گرایان دیگر بر این باور بودند که همه ی گونه ها یا در ابتدای جهان وجود داشته اند یا اینکه طی یک دوره ی تاریخ طبیعی پدید آمده اند. در هر صورت آنها اعتقاد داشتند که گونه ها بیشتر خصوصیات خود را در طول تاریخ حفظ کرده اند.
پس از سالها تحقیق، چارلز داروین در سال 1858 نظریه ی خود را در این خصوص با عنوان «نظریه تکامل» طی متنی در گردهمایی مجموعه «لینن سوسایتیم» (Linnean Society) قرائت کرد.
انتشار رسمی نظریه داروین
24 نوامبر 1859 مصادف بود با انتشار معروف ترین اثر چارلز داروین با عنوان «خاستگاه گونه ها»که شرح مفصلی از نظریه تکامل در اثر فرآیند انتخاب طبیعی محسوب می شود.
طی قرن بعد، مطالعات بر روی DNA بخش هایی از نظریه تکامل داروین را به اثبات رساند. با این وجود اختلاف نظر پیرامون تضاد این نظریه با مفهوم «خلقت گرایی» (Creationism) همواره وجود داشته است. خلقت گرایی یادآور می شود که همه ی موجودات از خالقی برتر به نام خدا پدید آمده اند.
ناخدای کشتی بیگل یعنی رابرتز فیتزروی به لحاظ مذهبی یک بنیادگرا بود و در پایان سفر به دلیل مشارکت در کمک به پژوهش داروین خود را سرزنش می کرد. وی در هنگام سخنرانی داروین در دانشگاه آکسفورد حاضر شد و با بالای سر گرفتن انجیل حضار را دعوت به اعتقاد به کلام خالق کرد. سرانجام پس از پنج سال مقابله با افسردگی، با پاره کردن گلوی خود با تیغ خودکشی کرد.
دیدکلی به نظریه های داروین
به نظر می رسد که بهترین روش برای درک و تفهیم مبانی و اصول نظریه داروین این است که ریشه های فکری این تئوری تشریح شود. به این معنا که نحوه استفاده داروین از نظرات و افکاری که منبع الهام و مورد استفاده داروین قرار گرفته اند، بیان گردد. در واقع بخشی از نظریه های داروین به ترتیبی که خود نیز دقیقا تصریح کرده از پیشینیان کسب شده و ضمن تلفیق و ترکیب آنها خود داروین نیز نکات تازه ای بر آنها افزوده است.
نظریه مالتوس مبنای نظریه داروین
مالتوس جامعه شناس و اقتصاددان انگلیسی 1838 نظریه خویش را در کتاب خود درباره نحوه رشد جمعیت انسانی و علل بروز فقر و جنگ تشریح کرد و به این ترتیب نظریات او مبنای نظریه داروین قرار گرفت. خلاصه عقاید مالتوس این بود که جمعیت انسانی بر اساس قاعده رشد هندسی افزایش می یابد. در حالی که افزایش تولیدات غذایی بر پایه قاعده رشد عددی است. ساده ترین شکل سریهای رشد هندسی و عددی را می توان به صورت زیر نوشت.
128، 64، 32، 16، 8، 4، 2: رشد هندسی
14، 12، 10، 8، 6، 4، 2: رشد عددی
در سری رشد هندسی هر عدد مساوی با عدد قبل ضرب در یک عدد معین و در سری رشد عددی مساوی با عدد قبل به اضافه یک عدد معین است. به این ترتیب تعداد انسانها سریعتر از رشد منابع غذایی افزایش می یابد و در صورتی که کنترلی بر جمعیت انسانی اعمال نشود، بروز فقر و قحطی اجتناب ناپذیر است. مالتوس زمان متوسط تجدید نسل انسانها را 25 سال فرض کرد و به این ترتیب برای انسان در یک قرن 4 بار تجدید نسل قبول می نمود.
نظریه ی تنازع بقاء داروین
نظریه مالتوس مبنای نظریه داروین قرار گرفت. البته عقاید مالتوس منشا نتیجه گیریهای متفاوت، حتی در زمینه اخلاق اجتماعی نیز قرار گرفت، ولی داروین به این مسائل توجهی نداشت. آنچه که داروین به آن توجه نمود این بود که مساله فزونی نوزادان نسبت به والدین، تنها محدود به انسانها نیست. بلکه در میان سایر جانداران نیز عمومیت دارد.
به علاوه کثرت تعداد نوزادان نسبت به والدین در مورد اغلب گونه های جانداران به مراتب بالاتر از نسبتهایی است که در پیش انسانها دیده می شود. به عنوان مثال یک ماهی آزاد در فصل تخمگذاری 28 میلیون تخم تولید می کند و یا در عالم گیاهان، برخی ارکیده های مناطق استوایی ، هر سال بیش از یک میلیون عدد دانه تولید می کنند.
واضح است که محدود بودن امکانات محیط اجازه رشد و بقا به همه نوزادان نمی دهد و برای استفاده از فضا و امکانات محیط، مبارزه ای بین نوزادان بروز می کند. بر همین اساس اصل اول نظریه داروین یعنی تنازع بقا ارائه شد. براساس نظریه داروین روند مبارزه تنها محدود به نوزادان یک گونه نیست. افراد متعلق به گونه های مختلف نیز برای استفاده از منابع محدود محیط، درگیر مبارزه با یکدیگر می شوند. علاوه بر این ، تقلای موجودات در برخورد با شرایط دشوار محیط را نیز شکلی از تنازع بقا تلقی می کند.
نظریه انتخاب طبیعی چارلز داروین
ایده اولیه نظریه انتخاب طبیعی را داروین از نوشته های پدر بزرگ خود اراسموس داروین که خود از معتقدین به نظریه تحول و اشتقاق گونه ها بود اخذ کرد. اسموراس در کتاب خود به نقش انسان در تغییر و اصلاح نژاد حیوانات اهلی از طریق دو رگه گیری به عنوان مکانیسم تحول اشاره کرده بود و نیز به شباهتهای مختلف بین گروههای متعدد از جانوران مهره دار به عنوان قراین خویشاوندی و اشتقاق آنها از یکدیگر استناد شده است.
اصل نظریه انتخاب طبیعی چارلز داروین نتیجه منطقی اصل نخست، یعنی اصل نظریه ی تنازع بقاء داروین است. مطابق با نظریه داروین وقتی نوزادان در هر نسل به تعداد بسیار زیاد و به تعبیر داروین نامحدود به دنیا می آیند و تنها عده بسیار کمی از میان آنها امکان و اجازه زندگی و ادامه نسل پیدا می کنند. سوالی که پیش می آید این است که این عده بسیار محدود از میان جمع بسیار کثیر نوزادان چگونه انتخاب می شوند؟
اگر مطابق با نظریه داروین فرض را بر این بگیریم که افراد نوزاد با وجود تعداد کثیر خود، کوچکترین تفاوتی با یکدیگر نداشته باشند، حذف عده زیادی از آنها به دلیل محدودیت شرایط محیط، کوچکترین تحولی در افراد گونه ایجاد نمی کند.
بنابراین باید مکانیسمهایی وجود داشته باشند که در بین نوزادان ایجاد تفاوت نمایند و همین تفاوتها منشا و ملاک حذف یا ارتجای بین نوزادان قرار گیرند. در عصر داروین هنوز پدیده جهش شناخته نشده بود و به علاوه داروین به توارث صفات اکتسابی اعتقاد داشت. به همین دلیل منطقا می توان پذیرفت که چارلز داروین حداقل قسمتی از تفاوتهای بین نوزادان را نتیجه توارث سازشهایی می دانست که در والدین آنها رخ داده است.
اصل سازش با محیط داروین و توارث صفات اکتسابی
اصولا نظریه داروین درباره نقش سازشها در تحول جانداران، از عقاید لامارک ملهم است. در عصر داروین قوانین وراثت هنوز شناخته نشده بود. داروین اعتقاد داشت که قوانین توارث بسیار پیچیده و مهم هستند. اما از مجموع مطالعات خود درباره ارثی شدن صفات اکتسابی چنین نتیجه گرفت که اگر صفت یا تغییری در مرحله ای از زندگی یک جاندار بروز کند، در نتایج وی نیز در همان سن یا زودتر ظاهر خواهد گردید.
داروین برای توجیه نظریات خود در باره ارثی شدن صفات اکتسابی مکانیسم همه زایی را مطرح کرد و دیدگاه بقراط فیلسوف معروف یونانی را در این زمینه از نو زنده کرد. اساس و خلاصه این نظریه داروین آن است که همه اندامهای بدن در ساختن نطفه مشارکت می کنند و هر اندامی سهم مشخصی برای تشکیل دادن نطفه تولید و ارسال می کند.
داروین کلمه ژمول را بیان مهم اندامها ابداع کرده و عقیده داشت وقتی اندامی در طول زندگی یک جاندار، دستخوش تغییر شود، نتیجه این تغییر از ژمول، یعنی سهم مهم آن اندام در ساختن نطفه به نسل بعد منتقل می شود. به این ترتیب داروین علاوه بر قبول و تایید نظرات لامارک در باب توارث اکتسابی، مکانیسمی نیز برای توجیه و تحلیل این روند ارائه می کند که این بخش از نظریه داروین بعدا مردود شناخته شد.
اصل ارتباط غیر مستقیم یا همبستگیهای متقابل
داروین علاوه بر آنکه تنازع بقا، انتخاب طبیعی و سازش با محیط را در امر تحول و تغییر جانداران موثر می دید، متوجه شد که روابط بین جانداران و به عبارت بهتر، ارتباطات غیر مستقیم بین آنها نیز به نحوی در امر تحول اثر می گذارد. و به این ترتیب نظریه داروین در مورد اصل ارتباط غیر مستقیم ارائه شد.
یکی از مثالها در زمینه نظریه داروین به روابط بین شته ها و مورچه ها اختصاص دارد. به این ترتیب که شته ها حشراتی هستند که به عنوان طفیلی از شیره گیاهان تغذیه می کنند و خسارات قابل توجهی به گیاهان زراعی و درختان میوه وارد می سازند. این حشرات ضمن تغذیه از گیاهان، مواد زاید بدن خود را به صورت شیره چسبناکی به بیرون دفع می کنند. مورچه ها رغبت فراوانی به این شیره های دفع شده دارند. به همین دلیل در اول سال بطور مداوم از فضولات شته ها تغذیه می کنند در پاییز هم تخمهای شته ها را از روی درختان جمع آوری و به لانه زیرزمینی خود منتقل می کنند در طول فصل زمستان از تخمها مواظبت می نمایند.
در بهار سال بعد، مجددا تخمها روی درختان و گیاهان منتقل می کنند. مورچه ها ضمن آنکه امکان ادامه نسل شته ها را فراهم می کنند از بین شته ها نیز آنهایی را که شیره بیشتری دفع می کنند انتخاب می نمایند و به این ترتیب در تحول و تغییر شته ها با نوعی انتخاب که کاملا قابل مقایسه با انتخاب مصنوعی انسانها است، دخالت می کنند. طبعا این نوع انتخاب و مداخله در تحول شته ها موثر است.
نظریه تکامل داروین
نظریه تکامل داروین بیان می کند که نوع انسان تکامل یافته جانداران تک سلولی اولیه است و به نوعی نقش خدا را در خلقت رد می کند و اساس و آغاز خلقت را بر پایه تصادف و احتمال می داند. این نظریه داروین از 150 سال قبل تا حالا به عنوان تنها نظریه علمی که چگونگی آغاز حیات را بیان می کند مطرح است. البته تحقیقات دانشگاه های کالیفرنیا و کین ستیت ثابت کرد که قدیمی ترین انسان هایی که تا کنون کشف شده اند، شبیه انسان های امروزی هستند و این تحقیقات نظریه داروین درمورد خلقت انسان را رد کرده است.
پایان زندگی
چارلز داروین در 19 آوریل 1882 (30 فروردین 1261) در شهر لندن دار فانی را وداع گفت و در کلیسای وست مینستر (Westminster Abbey) به خاک سپرده شد. بیش از یک قرن بعد، پرنده شناس دانشگاه ییل (Yale) ریچارد بروم (Richard Brum) به نظریه کمتر شناخته شده ی جنسیت داروین در کتاب خود با عنوان «سیر تکامل زیبایی» (The Evolution of Beauty) پرداخت.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است