
حضرت ابوالفضل (ع) در فرهنگ ما نماد از خود گذشتگی و برادری است. فرهنگ ایرانی اسلامی ما اسطوره ای به نام ابوالفضل دارد. اسطوره ای که نماد ایثار و محبت است، مردی که تا لب چشمه برای بردن آب برای فرزندان تشنه برادر می رود اما با وجود تشنگی فراوان لب به آب نمیزند چرا که کودکان تشنه هستند. مردی که دست و پا و قلب خود را نثار میکند تا از مظلومان و ضعیفان دفاع کند.
حضرت ابوالفضل برادر ناتنی امام حسین است. فرزند علی (ع) و ام البنین، در روایات آمده است بعد از فوت حضرت فاطمه حضرت علی ع بار دیگر ازدواج میکنند ام البنین برای حضرت علی چهار فرزند می آورند که بزرگترینشان حضرت ابوالفضل است.
منابع بسیاری، خبر از قد و قامت بلند و توان جسمی بالای حضرت عباس علیه السلام داده اند؛ به گونه ای که آورده اند: «کانَ العَبَّاسُ علیه السلام رَجُلاً وَسِیماً جَسِیماً جَمِیلاً وَ یرْکبُ الفَرَسَ المُطَّهَمَ وَ رِجْلاهُ تَخُطَّانِ فِی الأرِض؛ عباس علیه السلام مردی زیبا، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد، پاهایش به زمین می رسید». (مجلسی، جلاء العیون: 678)
ادب عباس است که این جوان جسیم جمیل را چند قدم پشت سر امامش نگاه می دارد، تا سایه قدّ رشیدش ابری سیاه بر خورشید نباشد. خود را پشت خورشید گم می کند و به واسطه همین گم شدن در خورشید است که در تاریخ تشیع برای همیشه یادگار می ماند.
در مورد لقب حضرت عباس گفته اند: لقب مشهور ایشان «قمر بنی هاشم» بود که به سبب رشادت فوق العاده و سیمای زیبایی که داشت، بدین لقب مشهور شد؛ حتی کسانی که شیعه نیستند، به علت زیبایی و مهابت چهره حضرت عباس علیه السلام او را بدین نام می خوانند.
و چرا همچون قمری در آسمان علم و معرفت فرزندان هاشم ندرخشد؛ کسی که توفیق آن را یافت که از محضر چهار معصوم بهره مند شود. پدر والامقام ایشان حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام و همچنین امام سجاد علیه السلام. اگرچه آن بزرگوار از امام سجاد علیه السلام حدود دوازده سال بزرگ تر بود، آب معرفت از آبشخور مکتب ولایت و مهد امامت نوشیده بود و با سرمه علم و معرفت عاری از خطای معصوم بصیرت یافته بود؛ این است که خود را فدایی حسین علیه السلام و فرزندانش می خواند.
لقب های حضرتش عبارت اند از: باب الحوائج، سقا، سپهسالار، پرچمدار (حامل اللواء)، اطلس (شجاع)، قمر بنی هاشم، طیار (پرواز کننده در فضای قدس و درجات و مقامات عالی بهشت)، المُستجار (منجی و نجات دهنده)، العبد الصالح (چنان که در زیارت او می خوانیم «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله»)، حامی الضعیفه (به معنای حامی بانوان است؛ به ویژه در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بیت نبوت بر عهده داشت).
اما این عبد صالح خداوندی، حامل لوای مظلومیت حسین علیه السلام و پرچمدار ولایت مطلقه ای است که از او مُستجار ساخته است، و اگر تشنگان بصیرت آب حیات می خواهند، از دستان بریده سقا بنوشند، و هر هاشمی تباری که نور معرفت می خواهد، از قمرش عباس طلب کند. اوست که در ظلّ معصوم، باب الحوائج شده است، و نه تنها حامی مردان مستضعف است، که دفاع از حریم حرمت و حجاب بانوان نیز به عباس سپرده شده است.
پیشوایان معصوم، عالی ترین نمونه رهبری در جهان هستند و همه صفات پیشوایی در وجود مبارکشان به کمال رسیده است. همچنانکه این بزرگواران در رهبری بی نظیرند، در میان پیروان شان نیز کسانی یافت می شوند که در رهروی و پیروی از پیشوایان معصوم، مرتبه ای عالی و بی نظیر دارند، به عبارت دیگر، معصومین(ع) پیروانی دارند که نمونه اعلا برای چگونه پیروی کردن از پیشوایان الهی هستند.در حقیقت، اینگونه افراد درس پیروی از معصوم را به طور عملی به دیگران می آموزند.
باب الحوائج، حضرت عباس بن علی(ع)، برترین نمونه ای است که چگونگی پیروی از پیشوای معصوم را عملاً تعلیم می دهد. شخصیت آن بزرگوار به گونه ای است که همه صفاتی را که لازمه یک پیرو واقعی است، به نحو کامل بروز داده و تجسمی از همه فضائل است.
«وفا» از مهمترین صفات انسانی است و معیاری برای شناختن نیکان است. این صفت زمانی پسندیده تر است که انسان نسبت به میثاق خدایی وفادار باشد. وفاداری نسبت به پیشوای معصوم از مهمترین مصداق وفا به میثاق الهی است و حضرت باب الحوائج عباس بن علی (ع) تا پای جان به میثاق خویش وفادار ماند. به طوری که از آن پس در تاریخ تشیع به عنوان مظهر وفا شناخته شده و وفاداری به نام آن بزرگوار مترادف گردیده است.
یکی از صحنه های شکوهمند وفاداری حضرت عباس بن علی (ع) زمانی بود که شمر لعنت اللّه علیه، به خیمه های امام حسین (ع) نزدیک شد و برای حضرت عباس(ع) امان نامه ای آورد و آن بزرگوار را صدا زد. حضرت ابوالفضل(س) از پاسخ دادن به شمر کراهت داشت لذا پاسخی به صدای شمر نداد ولی امام حسین (ع) به عباس(س) فرمود پرسش شمر را که تو را صدا می زند، بی پاسخ مگذار. حضرت باب الحوائج به دستور امام خویش در پاسخ به شمر فرمود: ای دشمن خدا، بر امانی که برای ما آورده ای لعنت باد.
یکی از مهمترین عنصری که انسان را وادار به دفاع از حق می کند، «غیرت» است. غیرت نیروی محرکه وجود انسان در برابر ستم، ظلم و تجاوز به نوامیس الهی است. آن کس که شعله غیرت وجودش را روشن کرده است، در برابر ناحق بی تفاوت نمی شنید و تا پای جان پیش می رود. گذشته از این، غیرت نشان عفت شخص است و به تعبیر امام علی(ع)، عفت مرد، به مقدار غیرت اوست.
حضرت باب الحوائج این صفت والا را به حد کمال دارا بودند وغیرت به وجودش سرافراز است. گرچه کربلا تجلیگاه غیرت بود و غیورترین مردان تاریخ شکوه غیرت را در آن جا به نمایش گذاشتند ولی غیرت عباس بن علی(ع) در دفاع از حق برجستگی دیگری داشت. آن بزرگوار در دفاع از حریم ولایت آنچنان جانبازی نشان داد که تاریخ نمونه ای برای آن ندارد.
شجاعت و رزم آوری عنصر دیگر شخصیت حضرت باب الحوائج است. هیبت و مهابت حضرت در کربلا چنان بود که افواج سپاه دشمن همچون رمه از برابرش می گریختند. اخلاص نیز در وجود عباس بن علی(ع) جامه کمال پوشید، آن بزرگوار همه توان خویش را در طبق اخلاص نهاد و در پیشگاه ولایت و امام بر حق خویش نثار کرد.
روز تولد حضرت ابولفضل به نام جانباز نام گذاری شده است. و این خود نکات ظریف و لطیفی را در خود دارد. بعد از انقلاب اسلامی دشمنان با تصور ضعف ایران به دلیل رخداد انقلاب به ایران حمله کردند. صدام حسین در شهرویور 1359 به ایران اعلام جنگ کرد و به سمت مرزهای ایران تاخت. اما جوانان غیور ایرانی به دفاع از جان و مال و خاک ایران پرداختند و در این راه از هیچ جان فشانی دریغ نکردند. زمانی که صدام حسین به خاک ایران میتاخت خبر از گنجینه مردمان ایران زمین نداشت. ایرانیان در دلهایشان خاطره کربلا را داشتند و دارند. مردان ایرانی با داستان کربلا بزرگ شدند. هر سال ایرانیان در ماه محرم یاد و خاطره دلاوری های شهدای کربلا را تکرار میکنند. و حضرت ابوالفضل یکی از بزرگترین شهدای این روز تاریخی است. حضرت ابوالفضل اسطوره ای است که در ذهن جوانان ایرانی ماندگار شده است.
صدام فراموش کرده بود که جوانان ایرانی فرهنگی غنی دارند که به آنها در مبارزه و ایستادگی انگیزه میدهد و هیچ ترسی از شهادت در دلهایشان باقی نمیگذارد. حضرت ابولفضل حافظ ناموس است و وفادار به عهدش با برادر، امان معاویه و شمر را به سخره میگیرد و با رویی گشاده و قلبی مطمئن به پیشواز شهادت میرود. جوانان ایرانی دنباله رو چنین مردانی بودند. مردان غیوری که با فدا کردن جان خود حتی حاضر نشدند که یک وجب از خاکشان را به عراقی ها واگذار کنند. در این راه اما جانبازی کردند. روز تولد این بزرگ مرد تاریخ ایران و اسلام بهانه ای است برای تجلیل از مردانی که از شرف و ناموس ما دفاع کردند. روزشان گرامی باد و بر ما است تا در ادامه راه این عزیزان را یاری رسانیم. خیلی از این عزیزان بعد از جنگ تحمیلی با معلولیت های فروانی مواجه شدند کسانی در جنگ دست پا و چشمانشان را ازدست دادند.
همگی ما به احتمال قوی فیلم زیبای از کرخه تا راین را به خاطر می آوریم فیلمی که روایت گر انسانی است که در غربت چشمانش را دوباره باز میابد اما جانش را از دست میدهد. مردی که نفسش را برای سرزمین و مردم و اعتقادش داد و این آتش را در قلب این جوانان تنها اسطوره ای مانند ابولفضل میتواند زنده نگاه دارد. محبت و توجه ویژه به عزیزان بازمانده از جنگ تحمیلی از جمله کوچکترین کارهایی است که میتوانیم انجام بدهیم.
نکات روان شناختی زندگی با جانباز
سرویس روان شناسی
اشاره
در روز جانباز، بیشتر نگاه ها به سوی جانبازان و ایثارگران عزیز نشانه می رود. در این میان، لازم است به تمام عزیزانی توجه کنیم که زندگی با جانباز را پذیرفته اند و با دلی سرشار از ایمان و صفا، با تمام محدویت های جسمی و روحی، در کنار قهرمانان ملی زندگی می کنند. تقدیر از تلاش های این خانواده ها، گام اصلی و توجه کردن به نکاتی برای پایداری در این مسیر، گام دوم است.
همراهی با آرمان ها
شناخت و باور درست، نقش اساسی را در پیمودن مسیری دشوار بر عهده دارد. همسر جانباز با توجه به این نکته که کاری زینبی انجام می دهد و آرمان های اصیل انقلاب و اسلام را با مراقبت و رسیدگی از نمادهای انسانی آن، یعنی شوهر جانبازش به دوش می کشد، می تواند تلخی و دشواری این راه را بر خود هموار کند. زنده نگه داشتن جسم، جان و نام شهدای زنده انقلاب، همتی است که به دستان پرتوان همسران جانبازان جریان دارد.
توجه به پاداش های معنوی
اگر پرستاری های عادی از اجر خداوندی بی بهره نیست، پرستاری شبانه روزی از مردی که به نام دین و برای احیای ارزش ها به همسرش نیاز پیدا کرده، به یقین پاداشی متفاوت خواهد داشت. سختی های این پرستاری، ما را یاد جمله ای از سالار شهیدان می اندازد که فرمود: چون می دانم همه این مصیبت ها در برابر دیدگان خداوند است، تحمل آن برایم گوارا و آسان است. همسران جانباز نیز با امید به اجر مادی و معنوی الهی، می توانند روحیه جهادی خود را حفظ و تقویت کنند.
جهانی بنشسته در گوشه ای
جانبازی که امروز توفیق خدمت به او را یافته اید، مردی بزرگ با روحی متعالی است که رشادت هایش آوازه زمان ها شده است. هنگامی که بین حق و باطل، برخاستن و جهاد کردن و وسوسه های فریبای زندگی مادی، خدا، جهاد و دفاع را برگزید، از همان زمان، بزرگی روحی و فکری اش را بر همگان ثابت کرد. جانباز امروز، اگر چه از جسمی ناتوان رنج می برد، روحی دارد به گستردگی تمام دنیا. شخصیت جانباز، فراتر از وضعیت جسمانی اوست.
مبادا منت
ارزشمندی کار، به آسیب زدایی از آن است. آفت خدمت، منت است و رنجاندن. ناهمواری های زندگی با جانباز، گاهی بهانه ای می شود برای شکوه های تلخ. مراقبت از این آسیب ها که چون خاری در جان این مردانِ مرد فرو می رود، کاری ظریف و نیازمند پایش است. گلایه های زبانی، اگر چه می تواند حقّ همراه خسته باشد، گاه مرغ وحشی دل را از بام برمی خیزاند که بازگشتی برایش نیست.
فرصت نه تهدید
توفیق زندگی با جانباز، فرصتی است برای تعالی همه جانبه. این توفیق را جز به صاحبان معرفت نمی بخشند و چنین دُرّ گران سنگی را تنها در سفره و سبد اهل دانایی و دل می گذارند. با نگاهی دقیق تر به روشنایی چنین زندگی ارزشمندی، می توان قدری از فراز و نشیب های روحی کاست و آن را سکویی برای پرش به آسمان قرب خدا دانست. اگر قرار است چند سال زندگی با جانباز، با تمام دشواری هایش، به ابدیتی آباد بینجامد که سرفرازی ماندگار را در پی داشته باشد، پس چرا چنین نکنیم؟
بوی بد ترحم
یکی از نکته های شایسته یادآوری در همراهی با جانبازان، پرهیز از ترحم است. زمانی که قهرمان دیروز، شامه تیزش ترحم امروز را بیابد، روانی به هم ریخته و خاطری ناآسوده خواهد داشت. محبت و مهرورزی، خوب و اثربخش است، ولی ترحم و کوچک انگاری این عزیزان، دست کمی از منت نهادن و آزردن ندارد. مراقب باشیم به نام محبت، در دام ترحم نیافتیم.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است